روزهای ماه مبارک
سلام!
امشب فهمیدم اصولا وبلاگ نویس خوبی نیستم چون به کل فراموش کرده بودم اینجا رو :-)
بعضی وقتا یه سری چیزا برات اهمیت زیادی پیدا میکنن.بعضی آدما شاید.ولی درست که فکر میکنی دلیلش رو متوجه نمیشی.واقعا چرا آخه این آدم باید برام مهم باشه!
میگن بنی آدم و اعضا و اینا یک گوهرند ولی مساله چیز دیگس.چن وقت پیش داشتم با ن ن صحبت میکردم.بهش گفتم ازت دلخورم که خیلی دیر به دیر پیام میدی بهم (یا شایدم من پیام ندم تو کلا یادت میرم!) برداشت بهم گفت نمیفهمم چرا باید پیام بدم :)
اولش جا خوردم ولی بعد که درست فکر کردم دیدم درست میگه.چرا من باید بهش پیام بدم؟چرا اون باید به من پیام بده یا چرا باید اینکه حالمون خوبه یا نه رو به هم اطلاع بدیم؟
چه میشه کرد با چراهایی که تو زندگیت پیش میاد و جوابی نداری براش!
ولی خداروشکر
تا وقتی امیدی برای زندگی دارم و ایده ای برای فکر کردن بهش هیچ وقت به درگاه خدا گلایه نمیکنم.شاید ن ن آدم اشتباهی زندگیم بود که به زور سعی داشتم نگهش دارم ولی خب به قول حافظ "بسوختیم در این آرزوی خام و نشد ..."
بیخیال میگذره
راستی کتاب "فرهنگ اتصال" هم به دستم رسید ولی اصلا برام جذاب نبود.فکر میکردم داستان طور باشه ولی دیدم یه تحلیل اجتماعیه :/
- ۹۹/۰۲/۱۸